انرژي هسته ايي بهانه ايي بيش نيست۰ فعاليت انرژي هسته ايي درايران از دهه ۵۰ با تاسيس نيروگاه هسته ايي با مشارکت کشور آلمان تا ميزان ۸۰% تکميل اما دردهه ۶۰ توسط دولت هاي متخاصم جنگ تحميلي تخريب و با اتمام جنگ تخريب ترميم و به توليد رسيد.
با اين وصف موضوع افزايش حقوق سال ۱۴۰۰ ، بازگشت به برجام ، و مذاکرات برجام و نحوه جبران خسارت وارده به ملت ايران را به قرار ذيل مورد مداقه و بررسي قرار مي گيرد.
۱-افزايش حقوق سال۱۴۰۰: طبق مفاد بودجه حقوق کارکنان دولت در سال آتي ۲۵% افزايش و چانه زني در مورد افزايش حقوق سايرکارکنان تا پايان اين سال ادامه خواهد داشت. بيان مي دارد به حاليه نيز بودجه دولت داراي حدود ۴۰% کسري است که جبران آن در غياب دستيابي به تجارت آزاد با ارز نيمايي (بيماري تورم) و يا نرخ دستوري به نحوي که تامين معيشت مردم را موجب گردد، امکان پذير و قابل قبول نيست.
درسال اخير مردم به ناچار، به منظور تامين منابع مالي خانواده به بازارهاي پرريسک همانند بورس روي آورده که درنهايت درآن غرق خواهند شد؛ ادامه اين وضعيت موجب تفرقه در اتحاد مردم و اقتصاد مقاومتي که همان مقاومت اقتصادي را سبب مي گردد. مي توان کاري کرد چرا که نه!
۲-صندوق تامين معيشت: اين درحيطه اختيار مجلس شوراي اسلامي است که تاسيس چنين نهادي را پيش بيني وکليه مبالغ افزايش حقوق را مستقيما به حساب نهاد ياد شـده واريز و دولت در مقابل مکلف به تامين کالاهاي اساسي معيشتي سـبد خانوارها با نرخ دلاري حداکثر ۳۶۰۰۰ ريال گردد و درمورد کالاي داخلي مورد نياز خريدهاي مربوطه را انجام و کالاهاي مربوطه را به ميزان وجوه واريزي و نسبت به تعداد افراد خانوار در شبکه قابل کنترل توزيعي ارائه و در دسترس آحاد کشور قرار دهد.
پرداخت يارانه نقدي و يا غيرنقدي و وامهاي با عوض يا بلاعوض چاره کارنبوده و کشور را به سمت وسوي بحران تورمي خواهد کشاند که با افزايش حقوق به هر مبلغ و ميزان جبران ناپذير است.
در اين خصوص مجلس شوراي اسلامي افزايش خدمات دولتي از قبيل آب و برق و… را در يکسال ممنوع نمايد، ضمن اينکه ميزاني از محل ماليات بر ارزش افزوده نيز جهت تامين معيشت افراد فاقد کار و يا درآمد به حساب صندوق فوق واريز گردد.
اين صندوق رويايي نيست و قابليت اجرا دارد.
۳-برجام و مذاکره درباره آن: آري قبل از برجام نيز مذاکرات في مابين انجام و مذاکرات برجامي ۳ سال زمان برد.
لذا برنفس مذاکره في مابين نيز ايرادي وارد نيست اما مذاکره با کدام صورتجلسه اي، که نکته حائز اهميت در آن نهفته است.
بيان مي دارد برجام محله برو بيا نيست که هرزمان طرفي از آن خارج و راسا“ به آن ورود نمايد وليکن جبران مافات ننمايد بدوا“ اظهار مي نمايم اين آمريکاست که از برجام خارج و طبق قوانين بين المللي بايد غرامت لازم را بپردازد؛ در حال چنين شنيده مي شود کشور مزبور تحريم ها را لغو و يا به برجام مي آيد و بالعکس؛ سياسيون از اين به نام بازي برد- برد و باخت-باخت نام مي برند، اين به تنهايي کافي نيست.
در موقعيت يک حسابدار بيان مي دارد بدون لحاظ غرامت به ملت ايران که نشات گرفته از موقعيت و امکانات آمريکا است در تضادي آشکار با منافع ملي و کرامت انساني و ملي ملت ايران است.
هيچ وقت به هيچ بيگانه ايي اعتماد مکن.
۴-جبران خسارت وارده: آمريکا با خسارت به زيرساخت هاي کشور و منافع فرد، فرد آحاد کشور به طور قطع مسئول جبران خسارات وارده است. اين امر با مذاکره و يا دربرجام، و درنهايت از طريق مجاري حقوقي و داوري بين المللي قابل دستيابي است.
نمونه تاريخي آن طرح اعلام ملي شدن نفت در دادگاه لاهه در ياد و خاطره همگان است. افق ديد را به حاليه آورده به موضوع حادثه سقوط هواپيماي مسافرتي سال قبل معطوف مي نمايم، شخصا“ از سقوط هواپيما متاسف و به خانواده آنان تسليت مي گويم.
بيان مي دارد که دولت ايران جبران خسارت وارده به هواپيما را پذيرفته و خسارت سرنشينان را پذيرا و در بودجه سال ۱۴۰۰ تامين اعتبار نموده است.
علاوه بر موارد فوق برخي از بازماندگان خواستار طرح موضوع در مراجع داوري و نحوه و چگونگي آن را مورد مطالبه قرار داده اند.
به خصوص مطالب پيش‌گفته دولت ايران به نمايندگي ملت بايست موضوع خسارت وارده ناشي از تحريم ظالمانه آمريکا را در مذاکرات در نظر گرفته و وجوه حاصل از آن را به حساب مخصوص واريز ومبالغ آن را به طور مساوي به حساب فرد، فرد ملت ايران واريز نمايد.
اين حق الناس است که مسامحه از آن قابل قبول نيست.
بيان مي دارم: جبران مافات مزبور از حقوق اوليه کرامت انساني ملت ايران است که بايد مورد توجه ومداقه متوليان امر باشد.
بديهي است دولت براي موارد فوق داراي برنامه هايي است ، اما با رفع تحريم به صورت کامل با زمان بندي قطره چکاني به تنهايي کافي نبوده و اتخاذ تصميم ديگري نيز به خصوص ايفاي حقوق ملت ايران امکان پذير است.
ايستايي فعاليت هاي ايران تمکين و مذاکره در معني تسليم نيست…