اين روزها سرمايهگذاران، وضعيت فعلي بورس را با طولانيترين رکود تاريخ اين بازار در برش زماني 92 تا اواخر سال94مقايسه ميکنند. رکودي که بيش از 700 روز به درازا کشيد و حدود 31درصد از ارتفاع نماگر اصلي بازار سهام کاسته شد. حالا نيز 476 روز است که سهامداران روزهاي نزولي و راکدي را در تالار شيشهاي سپري ميکنند و هرچند با نگاه به متغيرهاي بنيادي اثرگذار بر بازار، در انتظار چرخش مسير نماگرهاي بورسي نشستهاند، اما نقطه پاياني براي اين رکود نمييابند و به ناچار در حال يافتن مقصدي جذاب براي جبران زيانهاي ناشي از سرمايهگذاري در اين نابازار طي 16 ماه اخير هستند.
پاسخ به اين سوال که چرا ابرنوسان قيمت سهام در بورس تهران چه در دورههاي صعودي و چه نزولي به اين ميزان طولاني و فرسايشي ميشود، ساده است. «دامنه نوسان» متهم اصلي شکلگيري چنين روندهايي است که طبيعتا به فرار سرمايه از بازاري تبديل شده که ميتواند در صورت کارابودن قوانين و ساختارها، نقشي مهم در توليد و بهرهوري اقتصاد کشور داشته باشد. نکته مهم اما اين است که با وجود تداوم خروج سرمايههاي خرد از گردونه معاملات سهام در دوره فعلي رکود بازار سهام، هستند سرمايهگذاراني که هنوز به تغيير روند بازار اميد داشته و در انتظار فرصتي براي ورود مجدد هستند. اما آيا اين دريچه فرصت تا ابد باز خواهد ماند؟ قطعا پاسخ اين سوال منفي است و به نظر ميرسد سياستگذار بايد به سرعت از فرصتي که در اختيار دارد براي احياي بازار استفاده کند. شايد بهترين الگو براي نجات بورس، بازار رمزارزها باشد. کريپتوها که طي يکي،دو سال گذشته در مرکز توجه سرمايهگذاران قرار گرفتهاند، بدون دامنه نوسان و البته دخالتهاي مربوط به رگولاتوريهاي دولتي، موفق به جذب سرمايههاي هنگفتي شدهاند. اين بازار نشان داد که نوسان آزاد قيمتها نه تنها به ضرر بازار و سرمايهگذاران آن نيست بلکه عامل جذابيت و جذب سرمايه است، مزيتي که در ايران آن را به رقيب جدي بورس تهران تبديل کرده است. در حالي که بازار سهام ايران ميتواند از جذابيتهاي بهمراتب بيشتر نسبت به بازار ارزهاي ديجيتال برخوردار باشد اما با موانعي همچون دامنه نوسان، تصميمگيريهاي شبانه و دخالتهاي دولتي مواجه است تا ريسک سرمايهگذاري در بورس دوچندان شده و البته سرمايهگذاران شاهد تکرار چرخههاي فرسايشي رکود يا رونقهاي منجر به حباب باشند. اما چگونه ميتوان از بازار کريپتوها براي نجات بورس تهران الگو گرفت؟
مروري بر طولانيترين رکود تاريخ بورس
هر چند بسياري از تازهواردهاي بورسي به ياد نميآورند اما برش زماني 94 - 92 به عنوان تلخترين دوره در ذهن فعالان قديمي اين بازار هک شده است. رکود بورس تهران در اين دوره 717 روز زمان برد و حدود 31درصد از ارتفاع نماگر اصلي تالار شيشهاي کاسته شد. اين دوره اصلاحي اما پس از ثبت رشد 276درصدي رقم خورد. دورهاي صعودي که 515 روز کام سهامداران را شيرين کرده بود. داستان از جايي شروع شد که در سال 91 نرخ دلار رشد قابلتوجهي را تجربه کرد و قيمت اسکناس آمريکايي در بازار آزاد از سطوح کمتر از 2هزار تومان با رشد دوبرابري به مرز 4هزار تومان رسيد. بورس که هميشه با تاخير زماني به نرخ دلار واکنش نشان ميداد در اواسط سال 92 شرايط را براي رشد فراهم ديد. جهش ارزي در کنار افزايش نرخ تورم و مواجهه با تحريمهاي اقتصادي بهانههاي لازم براي ورود سرمايههاي سرگردان را به بورس داد. نفت 120 دلاري از ديگر متغيرهايي بود که به جذابيت بازار سهام و شرکتهاي وابسته به طلاي سياه افزوده بود. پس از حدود 24 ماه اما ورق برگشت. کاهش نرخ دلار و تغيير مسير انتظارات تورمي با روي کار آمدن دولت روحاني سبب شد تا شاهد آغاز اصلاح قيمت سهام پس از يک دوره صعودي باشيم. در اين ميان نفت جهاني نيز با افت حدود 80درصدي مواجه شد و تا محدوده 27 دلار عقب نشست. خروج سرمايهها از تالار شيشهاي اما زماني شدت گرفت که نرخ سود سپردهگذاري در برخي از موسسات اعتباري پا را از 30درصد فراتر گذاشت تا سهامداراني که در يک دوره اصلاحي دست و پا ميزدند را به وسوسه بيندازد. يکي از تلخترين روزهاي تالار شيشهاي که تاريخي شد در اواخر سال 93 رقم خورد. شرکتهاي پالايشي که به واسطه افزايش نرخ خوراک و البته مسائلي همچون کيفيسازي بين 8 تا 12 ماه با توقف نماد معاملاتي خود مواجه بودند، 26 اسفند سال 93 به گردونه معاملات سهام بازگشتند و چيزي حدود 40 تا 70درصد افت قيمت را تجربه کردند. بازگشايي تلخي که نماگر اصلي تالار شيشهاي را با ريزش تاريخي 5/ 5درصدي مواجه کرد. به اين ترتيب سهامداراني که حدود يک سال با حبس سرمايههايشان در نمادهاي متوقف شده پالايشي روبهرو بودند، ريزشي سنگين را نيز تجربه کردند. اين بازگشايي تلخ اما يک درس براي سياستگذار بورسي داشت که البته به سادگي از کنار آن عبور کرد. در روز 26 اسفندماه، سهام پالايشي بدون محدوديت دامنه نوسان به گردونه معاملات سهام بازگشتند و هرچند به سبب عقب ماندن از اصلاح قيمتي که 14 ماه پيش از آن اغاز شده بود، افتي پرمقدار را تجربه کردند اما به واسطه رسيدن به تعادل، در روزهاي آتي به محدوده سبز تابلو بازگشتند و با وجود ادامهدار بودن روند نزولي در کليت بازار، حدود يک ماه روزهاي سبزي را پيشکش سهامداران خود کردند. شايد اگر در ادامه دادوستدهاي اين نمادها و البته کل بازار، ديگر محدوديتي براي نوسان قيمتها وجود نداشت، روزهاي رکودي بورس يک سال ديگر به درازا نميکشيد.
16 ماه انتظار فرسايشي
رکود اخير بورس تهران که از 20 مرداد 99 آغاز شد، امروز 476 روزه ميشود و حالا فاصله نماگر اصلي بورس تهران تا اوج 2ميليون و 78هزار واحدي از 34درصد فراتر رفته است. اين رکود پس از جهش حدود 488درصدي شاخص کل بورس تهران رقم خورد. ابرنوساني که تنها 214 روز زمان برد و استارت آن از اواخر سال 98 زده شد. در آن زمان به خاطر حوادث چهارگانه رخ داده يعني افزايش نرخ بنزين، قرار گرفتن ايران در ليست سياه FATF، شيوع کرونا و محدودشدن درآمدهاي ارزي با تشديد فشار حداکثري تحريمها و رفتن ۱۲ بانک باقيمانده به ليست تحريمي آمريکا، انتظارات تورمي به شدت افزايش يافته بود. بسياري با اصرار به احتمال بالاتر رفتن نرخ دلار، انتظارات در بازار سهام براي تطبيق قيمتها با اين ارز را افزايش دادند. همزمان شيوع کرونا و تعطيلي گسترده کسبوکارها باعث شد سرمايهگذاران به دنبال راهي براي کسب درآمد و البته مصون ماندن از گزند تورم و کاهش ارزش ريال بر آيند و بازار سهام گزينه جذاب پيشروي آنها بود.
تقلاي صاحبان سرمايه با ورود به بورس در سال 99 شکلي جديتر به خود رفت. قيمت سهمها رو به صعود بودند و همزمان دولت و رسانهها اقدام به تبليغات گسترده و تشويق مردم به سرمايهگذاري در بازار سهام کردند. اينگونه بود که شاهد افزايش صدور کدهاي معاملاتي آنلاين و ورود عموم مردم به بازار سهام بوديم.
در ادامه سخن گفتن از بورس در محافل عمومي و سوداي کسب سود آسان و تضمينشده از اين بازار، صفهاي صدور کدهاي آنلاين را طولانيتر کرد و افزايش محسوس تقاضا براي سهام که حالا در قيمتهايي بالاتر از ارزش ذاتي خود در حال دادوستد بودند، رشد قيمت سهام را سرعت داد. «دامنه نوسان» به تجمع خريداران در صفوف تقاضا انجاميد تا هيجان صعودي بازار، به روزهاي بعدي منتقل شود. شوق و طمع و بعدها توهم شاخص کل بورس را در مدتي کوتاه به قله تاريخي و البته غيرقابل تصور دوميليون و ۷۸هزار واحد رساند. به اين ترتيب با گذشت کمتر از پنج ماه از سال 99، ميانگين وزني قيمت سهام رشد ۳۰۰درصدي را ثبت کرد و برخي از سهام در همين مدت، سود بيش از ۷۰۰درصدي را از آن سهامداران خود کردند. اما اين بازي ادامه پيدا نکرد و در اوج شيدايي و خوشبيني مسير قيمتها ناگهان تغيير کرد و بازار سهام وارد فاز «تخليه حباب» شد، تخليه حبابي که به دليل محدوديتهاي معاملاتي به درازا کشيده است و حالا با وجود اتفاقنظر کارشناسان در خصوص ارزنده بودن بازار نيز پايان نمييابد.
متهم هميشگي
مرور متغيرهاي اثرگذار بر بازار در دو دوره رکودي مورد بررسي نشان ميدهد که متهم اصلي تمامي اين موجهاي پرشتاب صعودي و به دنبال آن رکودهاي فرسايشي، محدوديتي به نام دامنه نوسان بوده که نهتنها در تمامي دورهها آتش هيجان بورسبازان را شلعهورتر ميکند بلکه سهامداران را به بيشواکنشي نسبت به متغيرهاي پيراموني همچون نرخ دلار و تورم وا ميدارد. در کنار دامنه نوسان اما دخالتهاي سياستگذار در روند بازار و سياستهاي نسنجيده دولت از ديگر عواملي بود که روند بازار سهام را دستخوش تغيير کرد.
اصرار نابهجا به قانوني ناصواب
مدت زماني بسيار طولاني است که بازار سهام با ارائه نسخهاي خطا در خصوص محدود کردن دامنه نوسان، به بازاري غيرکارا تبديل شده است و با وجود اتفاق نظر فعالان اين بازار، از بدنه کارشناسي گرفته تا همين سهامداران زيانديده در خصوص لزوم حذف اين محدوديت، اما سياستگذار همچنان بر ادامه اين رويه ناصواب اصرار ميورزد. محدوديتي هيجانساز که در دورههاي صعودي به طولاني شدن صفهاي خريد براي مدت طولاني و در نتيجه حبابي شدن قيمتها و ابرنوسان صعودي بازار مانند اتفاقي که در ۵ ماه نخست سال ۹۹ واقع شد، ميانجامد و در دورههاي نزولي، اصلاح قيمتها را به روندي طولاني و جانفرسا تبديل ميکند و نقدشوندگي بازار سهام که مهمترين مزيت آن نسبت به ديگر گزينههاي سرمايهگذاري است را به خطر مياندازد. به وضوح مشخص است که محدوديت دامنه نوسان که البته به نظر ميرسد با تفکر دلسوزانه ممانعت از زيان سهامداران خرد تا به اين لحظه حفظ شده است، در عمل آسيبي بزرگتر به بازار و سرمايهگذار آن زده و نهتنها نتوانسته سدي در برابر زيان سرمايهگذار باشد بلکه ضمن به تاخير انداختن يک کشف قيمت واقعي و بر هم زدن تعادل عرضه و تقاضا، با اثر کهربايي و افزايش صفنشيني، به نهادينه شدن حرکتهاي تودهوار و استفاده تقريبا صفر سهامداران از تحليل براي معامله در اين بازار پرريسک منجر شده است. ضمن آنکه نتوانست مانع افزايش زيان سهامداران شود، يعني همان اصلي که سبب شده دامنه نوسان تا امروز در بازار سهام حفظ شود.
علاوه بر اين به گفته کارشناسان و صاحبنظران بورسي، اين فرآيند ضمن ناکارآمد کردن بازار ميتواند به کوچ هميشگي سرمايه از بورس بينجامد. اتفاقي که اين روزها بيش از گذشته شاهد آن هستيم. بررسيهاي آماري نشان ميدهد از آغاز اصلاح قيمتها در تالار شيشهاي يعني ميانه مرداد سال 99 تا امروز، حدود 120هزار ميليارد تومان سرمايه حقيقي راه خروج از بازار سهام را برگزيدهاند. برخي از اين پولهاي فراري، منتظر فرصتي مناسب براي ورود مجدد هستند و برخي روانه بازاري شدهاند که با وجود نبود رگولاتوري سيستمي و عدممحدوديت معاملاتي، اما جذابيتي دوچندان براي سرمايهگذاري دارد و اين روزها نام آن بر سر زبانهاست؛ «بازار ارزهاي ديجيتال»، بازاري که شايد در اولين روزها، سرمايهگذاران آن را با «بيتکوين» شناختند اما در حال حاضر بر اساس آمار رسمي، بيش از 11هزار کوين در اين بازار مورد دادوستد قرار ميگيرند. دليل جذابيت رمزارزها براي سرمايهگذاران چيست؟
برخي آمارهاي تائيد نشده مويد ورود بخش عمده سرمايههاي گريزان از بورس به سمت بازار ارزهاي ديجيتال است که طي ماههاي گذشته و در پي نااميدي سهامداران از بازگشت روزهاي سبز به تالار شيشهاي شدت بيشتري گرفت. بازاري که محدوديتي براي نوسان ندارد و با وجود بالا بودن دامنه تغييرات روزانه اما از چنان جذابيتي براي سرمايهگذاران برخوردار است که ميتواند با وجود نبود يک چشمانداز مشخص به خوبي رقباي خود را کنار بزند. دليل اين جذابيت چيست؟ پاسخ ساده است. شايد به جرات بتوان اذعان کرد که جذابيت يک بازار به همين نوسانات است. به عنوان مثال حتي افت قيمت سنگين يک کوين در يک روز معاملاتي سبب فرار دائمي سرمايهها از اين بازار نشده و نتوانسته از جذابيت آن بکاهد. نوساناتي که سبب شده علاوه بر سرمايهگذاران با پولهاي خرد، سفتهبازان نيز وارد شوند تا شاهد افزايش ضربان آن بازار باشيم. «سفتهبازي» اصطلاح رايجي در بازارهاي مالي و سرمايهگذاري است که غالبا از آن به عنوان عملي فرصتطلبانه و منفي ياد ميشود. سفتهبازها افرادي هستند که به مطالعه و بررسي دقيق نوسانات قيمت کالا و خدمات پرداخته و براي دستيابي به سودهاي بالا، اقدام به معاملات پرريسک ميکنند. اما حضور سفتهبازان مزيتهايي نيز براي بازارهاي مالي دارد. سفتهبازان نقدينگي بازار را فراهم ميکنند. فاصله بين قيمت پيشنهادي خريد و فروش را کم ميکنند. باعث ميشوند توليدکنندگان ريسک قيمت محصولات خود را پوشش دهند. ريسک مازادي که ديگران نميخواهند را جذب ميکنند و در مجموع به افزايش نقدشوندگي يک بازار و جلوگيري از شکلگيري حبابهاي قيمتي ميشوند. اين مزيتهاي حضور سفتهباز در يک بازار آزاد است. در اين بازارها روند عرضه و تقاضاست که شيب قيمتي کالا را تنظيم ميکند و بازار را بدون نياز به رگولاتوري سيستمي و دستکاري در روند، به بازاري جذاب تبديل ميکند. حال فرض کنيد بورس تهران از چنين ويژگيهايي برخوردار بود. قطعا نهتنها به بازاري هميشگي و نه دورهاي براي سرمايهگذاري تبديل ميشد بلکه هيچگاه با ابرنوسانهاي مخرب مواجه نشده و ميتوانست نقشي اسطورهاي براي سامان دادن به وضعيت اقتصادي کشور ايفا کند. الگوي کارآ که ميتوان از آن به عنوان راه نجات بورس تهران ياد کرد.