سه نيروي پيشران/ روزنامه دنياي اقتصاد مورخ 19 بهمن ماه 98
عباس وفادارحسابدار رسمي، کارشناس رسمي دادگستريبراي آگاهي از جزئيات تغييرات تکنولوژي بر حسابرسي بايد با دو گروه صحبت کرد: گروهي که اين تغييرات را ايجاد ميکنند و گروهي که از اين تغييرات تاثير ميپذيرند. بر اين اساس، يکي از مهمترين يافتههاي گزارش موسسه فوربس با عنوان «حسابرسي ۲۰۲۵» اين است که چهار نفر از هر پنج پاسخ دهنده (يعني ۸۰ درصد پاسخدهندگان) اعتقاد دارند که حسابرسها بايد از نمونههاي بزرگتر و فناوريهاي پيچيدهتر براي جمعآوري و تحليل دادهها در کارهاي روزانه خود استفاده کنند.
بنابراين سوال مهمي که در اينجا مطرح ميشود اين است که اين تکنولوژيهاي پيچيده دقيقا به چه شکلي هستند و در سال ۲۰۲۰ و پس از آن چگونه توسعه داده ميشوند؟ در اين يادداشت، سه حوزه اصلي تکنولوژي که در حال تغيير دادن حرفه حسابرسي هستند را با تمرکز بر نحوه کارکرد اين تکنولوژيها و نتايج حاصل از آنها بررسي ميکنيم.
۱- چگونه تکنولوژي شناختي کيفيت حسابرسي را افزايش ميدهد؟
تکنولوژي شناختي، که بهعنوان هوش مصنوعي هم شناخته ميشود، ميتواند در گستره وسيعي از دادهها نفوذ کرده و تحليلهاي ديجيتال را بر روي آن دادهها انجام دهد، در حالي که اين تحليلها براي تيمهاي حسابرسي امروزي امکانپذير نيست. تکنولوژي شناختي شامل الگوريتمهايي است که نرمافزار را قادر ميسازد فرآيند جذب اطلاعات، استدلال کردن و فکر کردن را مشابه انسانها انجام دهد. اين تکنولوژي همچنين شامل فرايندي بهنام يادگيري ماشين است که درآن، کامپيوترها در هنگام مواجهه با موانع يا پديدههاي ناشناخته، با اتخاذ استراتژيهاي جديد، مسير خود را اصلاح ميکنند. حسابرسها ميتوانند با استفاده از تکنولوژي شناختي، کار خود را به گونهاي طراحي کنند که تحليل دادههاي ساختاريافته و ساختارنيافته را به روشهايي که تا همين چند سال پيش امکانپذير نبودند، انجام دهند. براي مثال، حسابرس ميتواند اطلاعات را از منابع غيرمرسوم (مانند رسانههاي اجتماعي، تلويزيون، راديو و اينترنت) جمعآوري کرده و اين اطلاعات را با سوابق مالي و ساير سوابق مشتري تحليل کرده و با استفاده از تحليلهاي پيشرفته، نگاه شفافتري در مورد ريسکهاي محتمل شرکت طرف قرارداد داشته باشد.
حسابرسها سپس ميتوانند از اين تحليلها استفاده کرده تا حسابرسي با کيفيتتري را انجام دهند و با بررسيهاي عميقتر، نکات بيشتري را در مورد شرکت موردنظر، ريسکهايش، کنترلهاي گزارشگري مالياش و محيط عملياتياش آشکار کنند.با اين وجود، بهرغم تمام مزاياي تکنولوژي شناختي، حسابرسها کماکان نقش اصلي را در فرايند حسابرسي ايفا ميکنند. در واقع، تکنولوژي شناختي به حسابرسها در قضاوتهاي کليدي و انجام حسابرسي با کيفيت بالا در دنياي دادههاي در حال انفجار و اطلاعات فراگير کمک ميکند و به حسابرسها دسترسي بهتر و با جزئيات بيشتر به شواهد حسابرسي ميدهد. مزيت ديگر تکنولوژي شناختي اين است که حسابرس با کسب بينشي ارزشمند در مورد وضعيت شرکتهايي که قرار است حسابرسي کند، ميتواند با ارزيابي ريسکهاي بالقوه کار حسابرسي در آن شرکتها، بين آنها تميز قائل شده و طرحهاي حسابرسي پيشنهادي متفاوتي را براي هر يک از آنها تهيه کند.
۲. قدرت تحليل پيشبينيکننده
همانطور که از نام آن پيداست، تحليل پيشبينيکننده شامل استفاده از روشهاي پيشرفته تحليل دادهها براي انجام پيشبينيهاي مبتني بر احتمالات در مورد آينده است. اين تحليل همچنين ممکن است شامل تکنولوژيهاي پيشرفته از قبيل هوش مصنوعي و يادگيري ماشين براي پالايش و تعديل پيشبينيها باشد. در زمينه حسابرسي با کيفيت بالا، حسابرسها ميتوانند ابتدا با بهرهگيري از ابزارهاي ديجيتال، اطلاعات را از سيستمهاي سازمان استخراج کنند و سپس با استفاده از تحليل پيشبينيکننده، الگوهايي که نتايج و روندهاي پيشبيني شده را پشتيباني يا رد ميکنند را تشخيص دهند. اگرچه اين نوع تحليل به دلايل مختلف انجام ميشود، يکي از مهمترين اهداف آن، کسب بينش عميقتر در مورد ريسکهاي مالي و کسبوکار مشتري است بهويژه اينکه حسابرسها ميتوانند با استفاده از دادههاي مشتري و ترکيب آنها با دادههاي بازار و صنعت، درک بهتر و عميقتري از وضعيت کسبوکار مورد نظر و ريسکهايش بهدست آورند. البته اين به آن معنا نيست که تحليل پيشبينيکننده دقيقا به شما ميگويد که در آينده چه اتفاقي ميافتد، بلکه تمرکز اين تحليل بر ارائه احتمالاتي است که بيانگر نتايج بالقوه هستند. اين تحليل در عمل به اين صورت کار ميکند: حسابرسهاي مستقل شرکتها ميتوانند با استفاده از تحليل پيشبينيکننده ارزيابي کنند که آيا دادههاي مالي و ساير دادههاي مشتري با نُرمهاي مورد انتظار براي دادههاي تاريخي قابل مقايسه از شرکت و شرکتهايي که در شرايط مشابه هستند منطبق است يا خير. همزمان با گسترده شدن استفاده از اين قابليت، حسابرسها يک ابزار قدرتمند براي ارزيابي دقت اطلاعات گزارش شده و ارتقاي کيفيت حسابرسي با استفاده از دادههاي قابل مقايسه بهعنوان يک معيار مقايسه دارند.
۳. سکوي پرتاب جديد: قطبهاي هوشمند ديجيتال
در زمانهاي نهچندان دور، کار حسابرسها با استفاده از تلفنهاي ثابت، دستگاههاي فکس و کامپيوترهاي روميزي انجام ميشد و حسابرسها بيشتر زمان خود را پشت ميزهايشان ميگذراندند. با توسعه تکنولوژي تلفنهمراه، حسابرسها توانستند بخش عمدهاي از کار خود و اطلاعات کليدي خود را به شرکت طرف قرارداد ببرند. حالا آخرين موج تکنولوژي مالي، قطبهاي ديجيتال را به اين معادله اضافه کرده است. به زبان ساده، اين قطبهاي تکنولوژي، پلتفرمهاي هوشمندي هستند که حسابرسها ميتوانند با استفاده از آنها و با بهرهگيري از دادهها و تحليلها، اتوماسيون و تجسم، کار خود را از راه دور و در زمان واقعي انجام دهند.
با اين وجود، اين پلتفرمها براي اينکه تا حد ممکن موثر باشند، بايد سه ويژگي داشته باشند. اول اينکه رابط کاربري يک پلتفرم هوشمند بايد چابک بوده و قابليت کار در محيطهاي مبتني بر رايانش ابري را داشته باشد. دوم اينکه بهطور ايدهآل پيکربندي پلتفرم بايد به گونهاي باشد که بتواند خود را با نوآوريهاي مورد انتظار در آينده نزديک تطبيق دهد و در نهايت، اين پلتفرمها بايد تا حد ممکن از اضافه کردن پيچيدگيهاي غيرضروري به کار حسابرسها که با چالشهاي خاص خود همراه است، اجتناب کنند.
جمعبندي: حسابرسي با سرعت تغييرات
همزمان با سريعتر شدن تکنولوژيهاي مرتبط با حسابرسي، نرخ تغييرات در اين تکنولوژيها هم سريعتر شده است. حرفه حسابرسي هم بايد خود را با نوآوريهاي ديجيتال که با حداکثر سرعت در حال وقوع هستند، تطبيق دهد. سوال روز حسابرسي ديگر اين نيست که آيا حسابرس نياز به تغيير دارد يا نه، بلکه سوال اصلي اين است که حسابرس چقدر سريع بايد تغيير کند.