OK

ديويد سالومونز

چارچوب نظري هيئت استاندارادهاي حسابداري مالي (FASB ) شامل سيستم هماهنگي از هدفهاي مرتبط با يکديگر و همچنين مفاهيم بنيادي است که مي تواند به استانداردهاي نامتناقضي منتهي شود که ماهيت، کارکرد و حدود حسابداري مالي و صورتهاي مالي را توصيه کند؛ بنابراين کوششي در راستاي فراهم کردن ساختار جامع تئوريک براي حسابداري مالي محسوب مي شود. هفت بيانيه مفهومي که چارچوب نظري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي را تشکيل مي دهد، محصول فرايند تکامل تدريجي است زيرا هدفهاي آن (بيانيه شماره 1) ريشه در گزارش تروبلاد (Trueblood ) دارد و ويژگيهاي کيفي آن (بيانيه شماره 2) بيانيه کليدي چارچوب نظري است بر گزارش انجمن حسابداري آمريکا (AAA ) با عنوان «شرحي بر تئوري بنيادي حسابداري» و گزارشهاي هيئت اصول حسابداري (APB ) مبتني است. به نظر بسياري از منتقدان، چارچوب نظري هيئت ياد شده مدرکي کامل محسوب نمي شود، اما چنانچه اين مدارک از ديدگاه تکامل تدريجي مورد توجه قرار گيرد، امکان بهبود آن وجود دارد.

چارچوب نظري هيئت استاندارادهاي حسابداري مالي (FASB ) شامل سيستم هماهنگي از هدفهاي مرتبط با يکديگر و همچنين مفاهيم بنيادي است که مي تواند به استانداردهاي نامتناقضي منتهي شود که ماهيت، کارکرد و حدود حسابداري مالي و صورتهاي مالي را توصيه کند؛ بنابراين کوششي در راستاي فراهم کردن ساختار جامع تئوريک براي حسابداري مالي محسوب مي شود. هفت بيانيه مفهومي که چارچوب نظري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي را تشکيل مي دهد، محصول فرايند تکامل تدريجي است زيرا هدفهاي آن (بيانيه شماره 1) ريشه در گزارش تروبلاد (Trueblood ) دارد و ويژگيهاي کيفي آن (بيانيه شماره 2) بيانيه کليدي چارچوب نظري است بر گزارش انجمن حسابداري آمريکا (AAA ) با عنوان «شرحي بر تئوري بنيادي حسابداري» و گزارشهاي هيئت اصول حسابداري (APB ) مبتني است.

به نظر بسياري از منتقدان، چارچوب نظري هيئت ياد شده مدرکي کامل محسوب نمي شود، اما چنانچه اين مدارک از ديدگاه تکامل تدريجي مورد توجه قرار گيرد، امکان بهبود آن وجود دارد. با وجود انتقادات به عمل آمده، چارچوب نظري، کمک بزرگي به تدوين استانداردهاي حسابداري در راستاي دستيابي به ثبات رويه و قابليت مقايسه در گزارشگري مالي کرده است. چند کشور ديگر علاوه بر ايالات متحد امريکا شامل کانادا، استاراليا،‌زلاندنو و اين اواخر (1999) انگلستان و همچنين کميته استانداردهاي بين المللي حسابداري نيز نسبت به تدوين چارچوب نظري حسابداري اقدام کرده اند و اين کوششها نشان مي دهد که علي رغم تمامي مشکلات، فکر داشتن چارچوب نظري منطقي و قابل توجيه است. انگيزه اصلي هيئت استانداردهاي حسابداري مالي در تدوين چارچوب نظري حاصل مشکلاتي بود که هيئت اصول حسابداري تجربه کرد (در واقع اين هيئت قبل از شکلگيري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي متصدي تعريف چارچوب نظري بود) گزارش کميته تخصصي انجمن حسابداران رسمي امريکا (AICPA ) در 1958 که منجر به شکلگيري هيئت اصول حسابداري در سال 1959 گرديد، اين هيئت را ملزم کرده بود که کار بر روي مفاهيم اساسي و اصول فراگير را در اولويت قرار دهد. در پاسخ به اين نياز، هيئت دو مطالعه تحقيقاتي حسابداري انجام داد، يکي بر روي مفروضات بنيادي و ديگري بر روي اصول حسابداري. پس از انجام تحقيقات و تهيه گزارش، هيئت به اين نتيجه رسيد که مفروضات بنيادي و اصول پيشنهادي با اصول عمومي پذيرفته شده در حسابداري تفاوت فاحش دارد و به همين علت در آن زمان پذيرش عامه نيافت. به دنبال اين گزارش هيئت اصول حسابداري در سال 1970 مطالعه تحقيقاتي شماره 4 را با عنوان «مفاهيم بنيادي و اصول حسابداري صورتهاي مالي واحدهاي انتفاعي» منتشر کرد. ولي خود هيئت دوباره اعتراف کرد که اين گزارش در درجه اول توضيفي است نه تجويزي و تمرکز اصلي آن به آنچه حسابداران آن زمان انجام مي دادند بوده است نه آنچه بايد باشد. در نتيجه از آنجا که طبق اعلام خود هيئت، اصول بيانيه شماره 4 گذشته نگر بود، نتوانست راهنماي محکمي براي استانداردگذاري به حساب آيد. به طور خلاصه مي توان گفت تا اين زمان نظريه پردازان کوشش کرده اند که با استدلال، اصول و روشهاي حسابداري را استنتاج و گزارش کنند و انتقادات بيشتر در اين زمينه بود که در تحقيقات و استدلالهاي ذهني به استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداري توجه نشده و به گونه اي برخورد شده است که گزارش اطلاعات حسابداري به خودي خود هدف است درحالي که اطلاعات حسابدري وسيله اي است براي رسيدن به هدف. هدف اصلي اين است که استفاده کنندگان بتوانند به نحو مقتضي از اطلاعات حسابدري استفاده کنند. بيانيه شماره 4 هيئت اصول حسابداري در واقع پاسخ به اين انتقادات بود و حلقه اتصال ميان تحقيقات و مطالعات انجام شده بر مبناي روش قياسي (رويکرد مفروضات بنيادي- اصول) و رويکرد دوم (هدفها- استانداردها) که در آن سعي مي شود از طريق تعيين هدفها، اصول و استانداردهاي حسابداري تبيين شود.

انجمن حسابدارن رسمي امريکا در سال 1971 به دنبال انتقادات وارده بر گزارشهاي هيئت اصول حسابداري دو گروه مطالعاتي شکل داد: يکي به رياست فرانسيس ام ويت (FrancisM.Wheat ) و ديگر به رياست رابرتام تروبلاد (Robert M.Trueblood ) رسالت اين دو گروه بهبود فرايند استانداردگذاري و تعريف اهداف صورتهاي مالي بود. گزارش کميته اول منجر به تاسيس هيئت استانداردهاي حسابداري مالي و انحلال هيئت اصول حسابداري در 1973 گرديد و گزارش کميته دوم به تدوين چارچوب نظري توسط هيئت انجاميد.

در واقع گزارش کميته ترويلاد در 1973 تلاش کرد که هدفهاي گزارشگري مالي از ديدگاه استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداري را تبيين و به طور آشکار بيان کند. اين گزارش گام با اهميتي در راستاي تدوين چارچوب نظري به شمار مي آيد.

کميته ويت نيز با رسالت بهبود فرايند وضع استانداردهاي حسابداري مالي به بررسي فرايند استانداردگذاري پرداخت و طرح ضرورت تشکيل يک مرجع تمام وقت نوين براي تدوين استانداردهاي حسابداري را پيشنهاد کرد و با پذيرش اين پيشنهاد بستر مناسب براي انحلال هيئت اصول حسابداري و شکلگيري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي فراهم شد، که در واقع منجر به تاسيس اين هيئت گرديد و از آنجا که پيشنويس اصلي اين گزارش را ديويد سالومونز (David solomons ) تهيه کرد، از او به عنوان پدر هيئت ياد شده ياد مي کنند. تاسيس اين هيئت در 1973 و گزارش تروبلاد در همان سال منجر به انتشار بيانيه چارچوب نظري توسط هيئت شد. تدوين چارچوب نظري از سال 1978 شروع شد و شامل هفت بيانيه است که آخرين بيانيه در سال 2000 ميلادي انتشار يافته است. با توجه به اهميتي که ديوسالومونز در تاسيس هيئت استانداردهاي حسابداري مالي و تهيه چارچوب نظري آن داشته است در اين شماره حسابرس به بررسي زندگينامه اين دانشمند حسابداري که تاثير بزرگي بر فرآيند استانداردگذاري حسابداري داشته است مي پردازيم.

 زندگينامه

ديويد سالومونز در 1912 ميلادي در لندن به دنيا آمد. او يکي از 4 فرزند خانواده اي نسبتاً ثروتمند بود. پدرش به بازرگاني اشتغال داشت و بعد مدير کارخانه سازنده موتور سيکلت اشتغال داشت و بعد مدير کارخانه سازنده موتور سيکلت شد. به منظور گذراندن تحصيلات ابتدايي به مدرسه پسرانه هاکني دونز (Hacken Downs ) رفت و در سن 16 سالگي وارد دانشکده اقتصاد لندن شد. در 1932 با رتبه عالي ليسانس خود را دريافت کرد. پس از فارغ التحصيلي با پرداخت يک شهريه 300 گيني به عنوان کار آموز وارد شرکت ديکنشن (Dickensian ) شد و يک دوره سه ساله طاقتفرسا را جهت اخذ گواهي حسابدار رسمي با موفقيت به پايان رساند و در سال 1936 حسابدار رسمي شد. تا 1939 در يک شرکت معتبر حسابداري اشتغال داشت و هنگام شروع جنگ جهاني دوم داوطلبانه به ارتش سلطنتي پيوست و در عمليات جنگي شمال افريقا و شکست ارتش در توبروک (Tobruk ) در ژوئن 1942 به همراه سي هزار سرباز ديگر اسير شد و به ايتاليا و سپس آلمان فرستاده شد. در اردوگاه اسراکار تدريس را شروع کرد و به آموزش حسابداري و اقتصاد به ساير اسرا پرداخت. در 1945 با درجه کاپيتاني آزاد شد و پس از ترک ارتش به شرکتي که قبلاً در آن اشتغال داشت در لندن بازگشت. در 1946 به عنوان مربي نيمه وقت در دانشکده محل تحصيل خود در لندن مشغول شد و در آنجا بود که تحت تاثير رونالد اس ادواردز (Ronalds.Edvards ) قرار گرفت. ادواردز اقتصاددان صنعتي بود و مقالات مهمي در ارتباط با هزينه يابي و تئوري حسابداري طي دهه 1930 در مجله اکانتنت (Accountant ) به چاپ رسانده بود. به خاطر قدرداني از زحمات او در دوران جنگو اسارت در 1946 به استخدام دانشگاه درآمد و در دانشگاه اقتصاد لندن به عنوان دستيار تنها استاد تمام وقت حسابداري منصوب شد که او نيز به طور ناگهاني در شروع ترم تحصيلي (1946- 47) بيمار و سپس فوت کرد. سالومونز به عنوان تنها مدرس حسابداري در دانشکده تنها ماند. در آن سال (1946) در کل جزاير بريتانيا استاد حسابداري تمام وقت وجود نداشت؛ تا 1946 که باکستر (Boxter ) به عنوانت استاد حسابداري دانشکده منصوب شد. در 1955 سالومونز به عنوان استاد موسس گروه حسابداري دانشگاه بريستول (Bristo ) منصوب شد (سومين استاد تمام وقت در بريتانيا) . در 1959 به منظور گذراندن يک دوره آموزشي و اکتساب کرسي استادي به دانشکده وارتون (Wharton ) در دانشگاه پنسيلوانيا در آن سوي اقيانوس اطلس مهاجرت کرد و در 1966 موفق به اخذ درجه دکتري از دانشگاه لندن شد. از 1969 تا 1975 به عنوان رئيس گروه حسابداري در وارتون فعال بود و در 1974 صاحب کرسي استادي آرتوريانگ (Arthur Young) شد و او اولين کسي بود که صاحب اين کرسي شد و تا زمان بازنشستگي در 1983 اين کرسي را در اختيار داشت.

سالومونز در 1976 رسماً شهروند امريکا شد، و به همين جهت دوران زندگي او به دو بخش انگليسي و امريکايي تفکيک مي شود. او يک پسر و يک دختر داشت و در دوران زندگيش عاشق موسيقي به خصوص موتزارت (Mozart )، اپرا، تئاتر و فيلم بود


1395/04/09

Bookmark and Share   شماره خبر :1111 تعداد بازدید :2581

درج نظرات اخبار

نویسنده *
نظر *
کد ویژه
کد امنیتی
Captcha reload